[ad_1]
ترس از نابودی جهان در اثر انفجار هستهای
پژوهشگران دیگر نیز در طرح ادعاهای عجیب کم نمیآوردند و یک دانه اورانیوم را ازنظر قدرت نهفتهاش با چند تُن تیانتی برابر میدانستند. چنین تبلیغاتی صرفا نمایشهایی بودند که میخواستند مردم را از قدرت و خطرات حرفه خلاقانه و درعینحال هولناک این پژوهشگران بترسانند.
سرانجام ترسهای مطرحشده حالت واقعی به خود گرفت. در اواخر سال ۱۹۰۳ در مقالهها از کلیدی سخن گفته میشد که اگر فشرده میشد، میتوانست ازطریق واکنش زنجیرهای کل زمین را منفجر کند. چنین ادعاهایی هم در جامعه علمی و هم در مطبوعات نفوذ کرد و فراگیر شد. روزنامهها از آتشسوزی بزرگ ناشی از انفجار هستهای سخن میگفتند که کل زمین را به نابودی میکشاند.
در سال ۱۹۰۹، جان جولی، زمینشناس ایرلندی، عنصر جدیدی را به اسطورهسازی فوق اضافه کرد و گفت این پدیده ممکن است توضیحدهنده ستارگان جدیدی باشد که هرازگاهی در آسمان شب شعلهور میشوند. دیگران حدس میزدند که شاید آنها سیارههای دوردستی باشند که دچار حوادث اتمی شدهاند. فرض براین بود که انفجارهایی که در ستارهها دیده میشود، ممکن است حاصل آزمایشهای علمی بیدقت تمدنهای بیگانه باشد.
با گذشت سالها، دانشمندان با جدیت این فرضیات را ادامه دادند. والتر نرنست شیمیدان در سال ۱۹۲۱ تمدن بشر را با یک کلنی از موجوداتی تشبیه کرد که روی گلوله باروت زندگی میکنند که با مشعل پرومتئوس (خدای آتش) در یک لحظه ناپدید خواهد شد.
در سال ۱۹۲۴ یکی از مهندسان دانشگاه شفیلد افتخار میکرد که در شکافتن اتمها درحال موفق شدن است (او در تبلیغ خود خیلی خوب عمل میکرد و قبلا به خاطر اختراع پرتو مرگ معروف شده بود). روزنامهنگاران محلی درباره این موضوع اغراق کردند و گزارش کردند که آزمایشهای او ممکن است نه تنها شفیلد بلکه کل جهان را تبخیر کند.
نامههای فراوانی ازسوی افراد وحشتزده به مهندس شفیلد ارسال شد که از او میخواستند آزمایشهای خود را ادامه ندهد. در یکی از نامهها آمده بود: «شاید اگر پدری بودید که فرزند داشتید، مشتاق نابودی نسل بشر نبودید.»
در کنار افرادی که از انرژی هستهای هراس داشتند، افرادی نیز بودند که قدرت آن را باور نداشتند. در سال ۱۹۲۹ رابرت میلیکان، برنده جایزه نوبل انرژی حاصل از شکافتن اتمها را بسیار ناچیز خواند و بسیاری دیگر اعلام کردند که این نوع انرژی هرگز نخواهد آمد.
در دهههای بعدی وقتی سلاحهای هستهای به تدریج به واقعیتی غمانگیز مبدل شدند، ترس از تحقیقات هستهای و انفجار زمین رنگ دیگری به خود گرفت. شوخی دراینباره که چگونه منفجر شدن و سوختن زمین ممکن است آفتابنشینها در سواحل مریخ را خرسند کند، بسیار ناپسند بود. در همین حین، روشنفکرانی ازقبیل کارل یونگ همچنان به این تئوری اشاره میکردند که نواخترها آزمایشهای اتمی دوردست هستند که از کنترل بیگانهها خارج شدهاند.
مجله ساینس در ژوئن ۱۹۴۶ در آستانه آزمایشهای پس از جنگ ایالات متحده در جزیره مرجانی بیکینی مقالهای درمورد این موضوع منتشر کرد و درمورد نگرانی کل جامعه از چشمانداز آتش گرفتن سیاره سخن گفت.
[ad_2]
منبع
نظرات کاربران